تصویر

مهدی کامجو شنبه, 8 دی 1386 1 نظر

مداد رنگي ها ...

مداد رنگي ها مشغول بودند...به جز مداد سفيد ... هيچ کسي به او کار نمي داد همه مي گفتند: {تو به هيچ دردي نمي خوري} ... يک شب که مداد رنگي ها توي سياهي کاغذ گم شده بودند. مداد سفيد تا صبح کار کرد ... ماه کشيد. مهتاب کشيد و آنقدر ستاره کشيد که کوچک و کوچک و کوچک تر شد صبح توي جعبه ي مداد رنگي جاي خالي او با هيچ رنگي پر نشد

اشتراک گذاری -

برچسب -

همه نظرات

مرتب شده بر اساس :

پنج شنبه, 13 دی 1386

استادم سلام .... آدمای پاک و خوب مثل مداد رنگی(رنگ سفید) هستن تو جعبه ی سیاه زندگی دنیا همیشه گم میشن همیشه واسه اینا جاشون تو این دنیای بی سرو ته تنگه یعنی بقیه اینجوری فکر میکنن هیچ راهی ندارن تا بتونن روی خط هلالی رنگین کمونشون بشینن ولی همیشه من برای شماآرزومندم که هیچ وقت از همون خط نیفتین و همیشه زندگی به کامتون باشه و همیشه موفق باشین و مثل یه مرداب برای اینکه یه نیلوفر رو بدست بیاره سعی میکنه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره شما هم همین باشین و برای بدست اوردنه اون چیزی که میخواینن همیشه صبور باشین.

نویسنده
مائده