تصویر

مهدی کامجو شنبه, 24 بهمن 1388 0 نظر

به روی سینه ما تا قیامت مانده داغ تو

دلم خون شد برادر جان چرا خون در جگر داری از آن كوزه چه نوشیدی كه در جانت شرر داری ز بس جور و جفا دیدی جگر در سینه ات خون شد میان تشط خون جانا چو باغ لاله گلگون شد به قربان مزار بی رواق و بی چراغ تو به روی سینه ما تا قیامت مانده داغ تو

اشتراک گذاری -

برچسب -

همه نظرات

مرتب شده بر اساس :