تصویر

مهدی کامجو یکشنبه, 3 شهریور 1392 0 نظر

عاشورا

مشـب محـرم مـی‌رســد دلـخستـه از راه رخـت غــم کبـرا دوبــاره بـرتـن ماه شـور حسیـنی در جـهان یارب شــرر زد بــر سینه‌ی ما عشق او دستـی دگـر زد آه ای خدا داغـی دگـر برسیـنـه‌ی ماسـت ازاین قساوت‌ها که شمری‌گونه برپاست امـشـب فـلسـطیـن،منـتـظـر دُردانــه دارد بر دامن رقــیّــه بــابــا ســـرگــذارد ســـوز علیِّ‌اصـــغر از غــزّه رســد بــاز امشب به گـفتاری دگـر می‌گـویـدت راز این‌قاسم‌است‌آخرکه ‌قدسش،درسِ‌عشق‌است خونـش پیـام عِطر گـل‌های دمـشق است آری حسـینا بازاســیــرایـن زینـبِ توسـت بـازم درایـن پـاره بدن‌هـا بـایـدت جُست این‌اسـت ایــنــک جـوشــش تـکبیروفریاد این بانگِ هَل مِن ناصری‌ها رفته از یاد؟ آی ای مسلـمـانـان مـحّـرم را بیابیـد سـوی ضـریـح سرخ عـاشـورا شـتـابـید باشـد کـه در کرب‌وبــلایـش پا گذاریم خود را به دست دجله‌ی پاکـش سـپـاریـم

اشتراک گذاری -

برچسب -

همه نظرات

مرتب شده بر اساس :