مدیر ارشد شنبه, 1 دی 1386 0 نظر
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح ---------- صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح سودا زلف سياه تو جاعل الظلمات ---------- بياض روي چو ماه تو فالق الاصباح زچين زلف کمندت کسي نيافت خلاص ---------- از آن کمانچه ابرو و تير چشم نجاح ز ديده ام شده يک چشمه در کنار روان ---------- که اشنا نکند در ميان آن ملاح لب چو آب حيات تو هست قوت روح ---------- وجود خاکي ما را از اوست لذت راح بداد لعل لبت بوسه اي به صد زاري ---------- گرفت کام دلم زاو به صد هزار الحاح دعاي جان تو ورد زبان مشتاقان ---------- هميشه تا که بود متصل مسا و صباح صلاح و توبه و تقوا زما مجو حافظ ---------- زرند و عاشق و مجنون کسي نيافت صلاح
همه نظرات