تصویر

مهدی کامجو جمعه, 23 فروردین 1387 0 نظر

شديم ...

شدیم از یاد یکدیگر فراموش * دو راهی بین ما بگشوده آغوش از آن عشقی که در ما شعله می زد * به جا مانده اجاقی سرد و خاموش میان من و تو دوراهی نشسته * صدایی نمانده به لب های بسته به لب های خموش این دوراهی نشسته * قصه ی غمگین رفتن همیشه راه ما با هم یکی بود * ولی راهت جدا شد دیگر از من اگر در چشم هم اشکی ببینیم * توان رفتن از ما می گریزد برو بگذار این دیوار کهنه * به نام عشق ما در هم بریزد میان من و تو دوراهی نشسته * صدایی نمانده به لب های بسته

اشتراک گذاری -

برچسب -

همه نظرات

مرتب شده بر اساس :