مهدی کامجو یکشنبه, 23 تیر 1387 10 نظر
ولی افسوس .........او هرگز نمی داند نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم...... ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی اویخت ... تا او را بخنداند به مهتاب گفتم ای مهتاب سر راهت به کوی او سلام من رسان و گوی: تو را من دوست می دارم ولی افسوس چون مهتاب به روی مه ترش لغزید یکی ابر سیه امد که روی ماه تابان را بپوشاند صبا را دیدم و گفتم : صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم....... ولی افسوس و صد افسوس ز ابر تیره برقی جست که قاصد را میان ره بسوزاند کنون وامانده از هر جا دگر با خود کنم نجوا ... یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
همه نظرات
جمعه, 13 دی 1387
*شايد تا ابد نفهمي ولي تو را دوست دارم تا مرگ خورشيد تا مرگ آخرين * سايه پس مگذار چشمانت به نور عادت كند كه سايه ديدني تر است
محمد
سه شنبه, 25 تیر 1387
دوست داشتن به نگاه است نه بگفتن. ............. برای زیستن، دو قلب لازم است قلبی که دوست بداردو قلبی که دوستش بدارند ............. موج با اینکه می داند ساحل دستش را نمی گیرد ، اما باز هم برای رسیدن به ساحل بی تابی می کند.
محمد زارع
دوشنبه, 15 فروردین 1390
اول برم یکم عیسی رو نقد کنم، عیسی اینجوری ک از حرفاش بر میاد تا حالا زندگی های داغون زیادی رو دیده، اما داداشی این فقط یه شعر بود هرچند که ممکنه مهدی کسی رو دوست داشته باشه... ینی همه واقعا کسی رو دوست دارن و این عادیه و وقتی بش میگن متوجه میشن ک واقعا اینقدر افسوس نداشته . آقا مهدی منم کسی را دوست داشتم، ولی افسوس الان مادر دخترمه... افسوس رو شوخی کردم. از بعد گفتن بهش، تازه معنی زندگی رو درک کردم و فهمیدم چیزی ک قبل از این اسمش زندگی بود همش چرند بوده، و الان 5 ساله که .... اگه این فقط یه شعر زیبا بود که دمت گرم، حال دادی اگه جوون تر بودم میزدم به دیفال اتاخم اگرم یه کمک عمومی طلبیدی، بگم اگه واقعا دوسش داری به خدات معرفیش کن یهو دیدی شد مادر بچت. درستم رفتار کن این جمله هم یادت نره اگه چیزی رو که دوست داری به دست نیاری مجبور میشی یا مجبورت میکنند که چیزی رو که ب دست میاری دوست بداری
محمد
پنج شنبه, 5 فروردین 1389
امیدوارم به کسی که دوستش داری برسی ان شاالله (-;
حاجيه خانم
چهارشنبه, 15 اردیبهشت 1389
اوني که دوسش داري بهش نگو دوسش داري .........
ديانا
دوشنبه, 25 مرداد 1389
سلام شعر زیبایی بود
مهرانه
یکشنبه, 11 مرداد 1388
سلام اميدوارم اگه کسي رو دوست داري بهش برسي چون مي دونم چه احساسي داري موفق باشي
مريم
پنج شنبه, 9 مهر 1388
سلام دست عزيز اميداوارم به آن كسي كه دوستش داري زود برسي البته نه از روي احساس بلكه ازروي عقل و دوست داشتن درست و ازشما به عنوان دوست يك خواهش دارم كه هيچ وقت از روي احساس تصميم نگيريد چون عاقبت خوبي ندارد حتي از روي شكل ظاهري طرف مقابل البته ببخشيد قصد جسارت نداشتم .
عيسي رجبلو
دوشنبه, 15 فروردین 1390
یارو میره تیمارستان میبینه یه مردی داره با ناز و لطافت میگه : مریم، مریم از او رد میشه و از مسئولین میپرسه داستانش چیه؟ میگن این یه مریمی رو میخواسته بهش ندادن چند تا اتاق اونطرفتر میبینه یه مردی داره با عصبانیت میگه : مریم، مریم با تعجب میپرسه داستان این چیه؟ میگن این شوهر همون مریمیه که به بیمار قبلی ندادن. شاد باش اینم مریم قصه ی زندگی من میگه: بگو کمپرسی... . . . گفتی؟ . . بهش برسی
محمد
پنج شنبه, 5 مرداد 1391
عزیز دلم محسن.س جان .خیلی دوست دارم .این عشق وارد 4 سالگی شد اما هنوز نتونستم بهت بگم.امیدوارم یه روز این پیام رو ببینی.اینو بدون عاشقتم و تو برام عزیزترینی.یکی را دوست می دارم ولی افسوس و صد افسوس که او هرگز نمی داند.
سارا.خ