مهدی کامجو 1390/06/25 ویرایش
کران شرق، کمان خطر کشید بیا!* کویر فتنه امان مرا برید، بیا! در آسمان کبودم، کران سبزی باش* بیا که قامت این کهکشان خمید، بیا! خدای تیغ رهایی! چه حاجت آ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/06/25 ویرایش
با اینكه روضه خوانم و می خوانم از شما فهمیده ام كه هیچ نمی دانم از شما یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام باید ز شرم چهره بپوشانم از شما می ترسم از رسیدن آ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/06/4 ویرایش
اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَيْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياَّءِ نَظَرِها اِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/06/4 ویرایش
وقتی خدا تو رو سمت یه پرتگاه هدایت می کنه ۲ هدف داره: یا می خواد از پشت بگیرتت که بفهمی کسی هواتو داره.... یا می خواد پرواز یادت بده!
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/04/27 ویرایش
این عشق آتشین ز دلم پاک نمی شود مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/04/27 ویرایش
هنوزم انتظار و انتظار است * هنوزم دل به سینه بی قرار است هنوزم خواب می بینم به شبها * همان مردی که بر اسبی سوار است همان مردی که جمعه آید روزی * و این...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/04/3 ویرایش
پیش طبیب آمده ام درد می کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها واشود همین اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا حالا که فکر آخرتم را نمی کنم...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/04/3 ویرایش
مرا اینگونه باور کن ... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته ... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟ که شاید...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/03/10 ویرایش
بر چهره پر ز نور مهدي صلوات ..... بر جان و دل صبور مهدي صلوات ..... تا امر فرج شود مهيا بفرست ..... بهر فرج و ظهور مهدي صلوات سند تو آل کنید که ده ها...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1390/03/10 ویرایش
لعنت به انکه پایه گذار سقیفه شد .. لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد .. لعنت به انکه بر تن اسلام خرقه کرد ... این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد .. تک...
ادامه مطلب