مهدی کامجو 1386/11/8 ویرایش
عشق یعنی سكوت لبهایم عشق یعنی مرگ بیان شاعر عشق یعنی جستجوی چشمان نوجوانی عشق یعنی همین یك ، دو قدم تا سكوت عشق یعنی مفهوم همین ژاله سبز عشق یعنی قلم...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
دلم را هاله ي مهتاب كردم....صداي لحظه ها را خواب كردم....به ياد چشمهايت نازنينم....تمام آسمان را قاب كرد
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
توي دنيا دو تا نابينا ميشناسم، يكي تو كه هيچ موقع عشقم رو نديدي، يكي من كه كسي رو جز تو نديدم
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
سادگي مهر و صفا قانون انسان بودن است... کاش قانونهايمان يک دم رعايت مي شدند ...اشکهاي همدلي از روي مکر است و فريب ...،کاش روزي چشم هامان با صداقت مي ش...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
خداوند فرمود هر وقت بنده اي با من سخن مي گويد چنان به حرفهايش گوش ميدهم که گويي جز او بندهاي ندارم ولي او چنان سخن مي گويد که گويي من خداي همه هستم جز...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
عاشقی آغاز پایان است حرفش را نزن مرگ تدریجی انسان است حرفش را نزن تیغه های آبدارش بر لب سرخ عطش همردیف سرب سوزان است حرفش را نزن
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
ميروم شايد كمي حال شما بهتر شود ميگذارم با خيالت روزگارم سر شود از چه ميترسي برو ديوانگيهاي مرا آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود ميروم ديگر نمي...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
کاری ز وجود ناقصم نگشاید گویی که ثبوتم انتفا میزاید شاید ز عدم، من به وجودی برسم زان رو که ز نفی نفی، اثبات آید
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/6 ویرایش
از بس که زدم به شیشهی تقوی سنگ وز بس که به معصیت فرو بردم چنگ اهل اسلام از مسلمانی من صد ننگ کشیدند ز کفار فرنگ
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/11/5 ویرایش
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد/ دعا کبوتر عشق است وبال وپر دارد/بخوان دعای فرج را وعافیت بطلب/ که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد/بخوان دعای فرج را ونا ام...
ادامه مطلب