مهدی کامجو 1387/02/15 ویرایش
عزيز دل، قبل از سفر بي بازگشتت ، قبل از گم شدنت پشت هزاران هزار حصار، پشت هزاران ورق خاطره و پشت هزاران روز ديوانگي لطفي در حق من كن باشه؟ ... به من ي...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/15 ویرایش
بچه ها تخته سياه است، سه نقطه سر سطر گفتنش واي! گناه است، سه نقطه سر سطر بچه ها! ديکته تان را بنويسيد شما که خدا پشت و پناه است، سه نقطه سر سطر بنويسي...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/14 ویرایش
عشق یعنی بگذری از آبرو ، عشق یعنی کلبه های آرزو عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ، عشق یعنی انتظار یک سلام عشق یعنی دستهایی رو به دوست ، عشق یعنی مرگ در...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
عباس كه فيض نامش اعجاز كند فرداست كه در بهشت پرواز كند امروز هم از كار فرو بسته ي ما با دست بريده صد گره باز كند
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
ويرانه نه ان است که جمشيد بنا کرد ويرانه نه آن است که فرهاد فرو ريخت ويرانه دل ماست که هر جمــــــــــــــــعه به عشقت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ر...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
دستم بوی گل می داد. مرا به جرم گل چیدن گرفتن و محاكمه كردن هیچ كس با خود فكر نكرد كه شاید من گلی كاشته باشم
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
بوي عطريار دارد جمعه ها ..... مژده ديدار دارد جمعه ها جمعه ها دل ياد دلبر مي کند ...... نغمه يابن الحسن سر مي کند براي تعجيل در امر ظهورش، نثار قدومش...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
تويي بهانه آن ابرها كه مي گريند بيا كه صاف شود اين هواي باراني تو از حوالي اقليم هر كجا آباد بيا كه مي رود اين شهر رو به ويراني كنار نام تو لنگر گرفت...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
مهدي سال هاست دست ها به سمت آسمان بلند و لب ها دعاي (العجل مولا العجل مولا) را زمزمه مي كنند كي شود كه نداي نجات بخش (يا اهل العالم انا المهدي) در سرا...
ادامه مطلب
مهدی کامجو 1387/02/13 ویرایش
فاو بود . عمليات بود . گرادن خط شكن از لشكر ۲۵ كربلا ؛ بچه هاي بسيجي منتظر رمز عمليات بودند. رمز كه خوانده شد بچه ها ؛ دل به خظر زدن توي معبر خوردن به...
ادامه مطلب