مهدی کامجو 1387/01/16 ویرایش
دنيا را بد ساخته اند: کسي را که دوست داري تو را دوست نمي دارد کسي که تو را دوست دارد تو دوستش نمي داري اما کسي که تو دوستش داري و او هم تو را دوست دار...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/01/16 ویرایش
گفتم تو شيرين مني.... گفتي تو فرهادي مگر؟... گفتم خرابت ميشوم... گفتي تو آبادي مگر؟... گفتم ندادي دل به من... گفتي تو جان دادي مگر؟... گفتم ز کويت مي...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/01/15 ویرایش
غم درون سينه پا بنهاده است*با دلم دست رفاقت داده است*ناز كمتر اي اجل تعجيل كن*احتياج ما به مرگ افتاده است
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/01/15 ویرایش
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟! چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟! پیله ات را بگشا... تو به اندازه ی یک دنیایی
ادامه مطلبمهدی کامجو 1387/01/15 ویرایش
مهديا! تار و پودم همه اشباع ز مهر تو شده چه كنم جز به تو تاري نتند پود دلم پود دل بافته شد نام تو حك گشت بر آن اين چنين است كه با هر تپشي ياد توام
ادامه مطلب