تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

اي زينب ...

در تولدت نيز باز اين اشک است که مي خندد! دست تو در دست مصائب بزرگ تاريخ، تجلي گاه اراده خدا شد. در سالروز تولدت، چه غمگنانه مي خندم

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

زينب ...

زينب اي روح خروشان تاريخ زن، اي پيامبر خون و شهادت ! اي کوبنده ابناء مرجانه. سوزش دلت را چنان ديدم که امکان بيانش را نخواهم يافت، گوئي تو و غم با هم ز...

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

دل تنگ

انگار پاي ثانيه ها لنگ مي شود .... وقتي دلي براي دلي تنگ مي شود

تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

عادت

عادت نداشتيم به باران نداشتن .... در انتظار ماندن و مهمان نداشتن

تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

ياابن الحسن آقا بيا

مولاي من بايد به ارتفاع دل شما اقتدا کنم تا اضطراب بي کسيم را دوا کنم من وسعتي شبيه کويري شکسته ام بايد براي بارش اين شب ابري دعا کنم امن يجيب يک دل خ...

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

من و پنجره و جمعه

من و پنجره و جمعه دست در دست انتظار پشت حوصله ي باغ بيدار نشسته ايم تا مبادا روزي که ميايي خواب به سراغ مان بيايد. راستي براي چندمين بار شکوفه هاي بها...

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

عاشقانه

عاشقانه نوشتم تا عاشقانه بخوانند آنها که تنها دليل بودنشان رازيست که از يک گل در سينه دارند آنان که لحظه هايشان گذشت به سادگي همان باراني که باريد و خ...

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

عقربه هاي ساعت ...

عقربه هاي ساعت رو به مشرق يخ بسته اند. چشمانم سکوت کرده اند. فقط نيمي از بلور مهتاب در آسمان پيداست و نيمي ديگرش را ابرها به اسارت برده‌اند. دلم هواي...

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

آفريد ...

نور يزدان باز تقدير آفريد دختر اما هچو شمشير آفريد دست حق از حيدر و از فاطمه گاهوار شير حق شير آفريد

ادامه مطلب
تصویر

مهدی کامجو 1387/02/23 ویرایش

کجا ...

كجا به‌ صحبت‌ پاكان‌ رسي‌ كه‌ ديده‌ ی تو بسان شبنم‌ گل‌ اشكبار بايد و نيست‌ رهي‌، به‌ شام‌ جدايي‌ چه‌ طاقتست‌ مرا كه‌ روز وصل‌ دلم‌ را قرار بايد و نيس...

ادامه مطلب