مهدی کامجو 1386/12/11 ویرایش
تو خواهی دید مرگم را مرگی که من آرزویش را داشتم ولی زمانی رسید که می خواستم بمانم تو خواهی دید نبودن من را آ تو خواهی دید که روزی دیگر دستهایم مشت نخو...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/11 ویرایش
سلام بر آن كسى كه خداوند شفا را در خاكِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن كسى كه (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن كسى كه امامان از ن...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/11 ویرایش
با اشک شوقی بر جاده ی قلبت قدم نهادم و پرچم عشق را در بلندای آن قرار دادم تا هوا خواهانت بدانند که تیر عشقت بر قلبم نشسته است
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/11 ویرایش
سلسله موی دوست * حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست * فارغ از این ماجراست گر بزنندم به تیغ * در نظرش بیدریغ دیدن او یک نظر * صد چو منش خونبهاست
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/11 ویرایش
سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیر...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/10 ویرایش
ميون تاريکي شب دلم نفس کم مياره توي هجوم سايه ها قدرت خوندن نداره جا مي مونه نبض صدا تو التهاب هنجره وقتي بازم نگاه تو ميبينه پشت پنجره ميشکنه تنگ غصه...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/10 ویرایش
خدايا! زندگي سرشار از هزاران نگراني است و ذهن از يک فکر به سوي فکر ديگري پرواز مي کند در ميان چنين هياهويي شنيدن نداي خاموشي که در قلبم با من سخن مي گ...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/10 ویرایش
یه شب نگاهی، به خواهشم کن، دلم گرفته نوازشم کن، الهی که هجر تو رو دیگه نبینم، ببین چشمام حال گریه داره، دل تنگم زار و بیقراره، بیا مولا یابن الحسن، دا...
ادامه مطلبمهدی کامجو 1386/12/10 ویرایش
مي دونستي اشک گاهي از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسي مي توني هديه کني اما اشک رو فقط براي کسي مي ريزي که نمي خواي از دستش بدي
ادامه مطلب